ما

آزاد

ما

آزاد

ریشه ضرب المثل قوز بالای قوز

قوز بالاقوز
هنگامی که یک نفر گرفتار مصیبتی شده و روی ندانم کاری مصیبت تازه‌ای هم برای خودش فراهم می‌کند این مثل را می‌گویند. 

فردی به خاطر قوزی که بر پشتش بود خیلی غصه می خورد. یک شب مهتابی از خواب بیدار شد خیال کرد سحر شده، بلند شد رفت حمام. از سر آتشدان حمام که رد شد صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نکرد و رفت تو. سر بینه که داشت لخت می‌شد حمامی را خوب نگاه نکرد و ملتفت نشد که سر بینه نشسته. وارد گرمخانه که شد دید جماعتی بزن و بکوب دارند و مثل اینکه عروسی داشته باشند می‌زنند و می‌رقصند. او هم بنا کرد به آواز خواندن و رقصیدن و خوشحالی کردن. درضمن اینکه می‌رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت بود فهمید که آنها از ما بهتران هستند. اگرچه خیلی ترسید اما خودش را به خدا سپرد و به روی آنها هم نیاورد. 

از ما بهتران هم که داشتند می‌زدند و می‌رقصیدند فهمیدند که او از خودشان نیست ولی از رفتارش خوششان آمد و قوزش را برداشتند. فردا رفیقش که او هم قوزی بر پشتش داشت، از او پرسید: «تو چکار کردی که قوزت صاف شد؟» او هم ماوقع آن شب را تعریف کرد. چند شب بعد رفیقش رفت حمام. دید باز حضرات آنجا جمع شده‌اند خیال کرد که همین که برقصد از ما بهتران خوششان می‌آید. وقتی که او شروع کرد به رقصیدن و آواز خواندن و خوشحالی کردن، از ما بهتران که آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد. قوز آن بابا را آوردند گذاشتند بالای قوزش آن وقت بود که فهمید کار بی‌مورد کرده، گفت: «ای وای دیدی که چه به روزم شد ـ قوزی بالای قوزم شد!» :-w
نظرات 1 + ارسال نظر
محمد پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:52 http://migam.blogsky.com

سلام
عاشق مثل های ایرانی هستم .
منم یه دو سه تایی گذاشتم .
این عکس چکرم هر کاری کردم باز نکرد .
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد