ما

آزاد

ما

آزاد

لعنت بر شیطان

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»!

لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟»

پاسخ داد: «از حماقت تو خنده ام می گیرد»

پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»

گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»

با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»

جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟» 

پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز»

عجیب چیست و عجیب تر کدام است ؟

مردی به حضور مبارک علی (ع) عرض کرد : یا امیرالمومنین چهار سوال دارم . امام فرمود: بپرس گرچه چهل سوال باشد .
عرض کرد واجب چیست و واجب تر کدام است ؟ نزدیک چیست و نزدیکتر کدام است ؟ عجیب چیست و عجیب تر کدام است ؟ سخت چیست و سخت تر کدام است ؟
حضرت فرمودند: واجب اطاعت از خدای متعال و انجام واجبات است، واجبتر ترک گناهان و محرمات است .
نزدیک قیام و قیامت است و نزدیکتر مرگ است. عجیب دنیا (با تغییرات و دگرگونی هایی که در اوست )،عجیبتر علاقه و محبت به دنیا است .
سخت ساعت دخول در قبر است و سخت تر از آن دخول در قبر بدون زاد و توشه است.
(کتاب مجموعه الاخبار)

چرا برخی دخترها همیشه کاندید ازدواج هستند و برخی نه؟

همه مردها یک فهرست محرمانه ای برای ازدواجشان دارند. درحقیقت به دنبال 5 ویژگی در خانم ها هستند.
همیشه مردها، ماهها، و حتی سالها زمان صرف می کنند تا شخص مورد نظر خودشان را پیدا کنند. اما ممکن است که نظرشان برگردد و منصرف شوند و حتی با شخص جدیدی آشنا شوند. فاکتورهایی که برای رابطه ها و دوستی های ثابت و پایدار حتی تا دم مرگ وجود دارند مانند معماهای حل نشده هستند. مخصوصا زمانی که شما مطمئن نیستید که شخص مقابل تان با شما ازدواج می کند یا نه.
ویلارد هارلی نویسنده کتاب "من به تو قول می دهم که شرایط ازدواجی را فراهم کنم که سالها دوام داشته باشد" می گوید: فهمیدن این فاکتورها برای خانم ها کمی سخت است اما مردها همیشه به دنبال آنها هستند. بخشی از آنچه که مردها برای ازدواج به دنبال آن هستند، هوس است اما در قالب کارها و رفتاری خاصی است که واقعی تر از آن چیزی است که شما فکرش را می کنید. در زیر ما 4 رفتار کلیدی که پسرها را به ازدواج با دخترها ترغیب می کند آورده ایم.
1- دخترانی که شخص مقابلشان را به هیجان می آورند
شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که آخر یک فیلم هزاران سوال بی جواب در ذهنتان به وجود آمده باشد و دیگر نتوانید آنها را بی جواب بگذارید. بسیار خب. یک دختر با نشاط، با غافلگیر کردن و انجام دادن کارهای غیر منتظره می تواند طرف مقابلش را به هیجان بیاورد.
بهتر است غافلگیری تان غیرقابل پیش بینی باشد، همیشه علایق جدید از خودتان نشان دهید و خودتان را به شکل های مختلف به او بشناسانید. ( شکل های مثبت). هرگز نگذارید زندگی تان راکد و ساکن پیش رود، این خانم ها فلسفه ازدواج را دچار اختلال و مشکل می کنند.
بابک 29 ساله می گوید: من همیشه می ترسیدم به خاطر اینکه زمان زیادی را با نامزدم سپری می کنم زمانی بیاید که دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما وقتی او را می دیدم، تمام سعی ام را می کردم تا به بحثمان تنوع بدهم. مثلا یک روز با یک بغل کتاب آشپزی به دیدارش می رفتم، هفته بعد او از علاقه اش به دکوراسیون و طراحی به من می گفت. درواقع ما همیشه برای یکدیگر سورپرایز داشتیم.
رضا 27 ساله می گوید: آنچه که باعث جذابیت نامزد م برای من شد حس ریسک پذیری اوست. منظورم این نیست که مثلا از پل هوایی می پرد. بلکه هرزمان فرصت جدیدی برای او پیش می آید ( مثلا در مورد کار، ملاقات با افراد جدید در مهمانی) او با آغوشی باز از آنها استقبال می کند. حس جسارت و بی باکی او، نامزدم را جذاب و دوست داشتنی کرده است.
2- دخترها نباید به پسرها بفهمانند که آنها تمام زندگیشان هستند
این موضوع زیاد برای آقایان جالب و خوشایند نیست. دخترهایی که استقلال و عزت نفسشان را نگه می دارند حتی وقتی رابطه شان با تغییرات جدی مواجه می شود، برای پسرها کشش و جاذبه بیشتری برای ازدواج دارند.
مردها از خانم هایی که به آنها وابسته هستند، می ترسند. یک مرده ایده آل رابطه ای را بین خود و همسرش دوست دارد که ثابت و پابرجا و بدون وابستگی باشد.
ساسان 35 ساله می گوید: من و نامزدم زمان زیادی را با هم می گذرانیم اما او هنوز هم برای دوستانش وقت می گذارد. او هفته ای یک بار با دوستان دانشگاهی اش برای صرف شام به بیرون می رود، هفته ای یک روز کلاس هنری می رود، علاوه بر این او سردبیر یک نشریه هم هست. من از اینکه که او اول کارهایش را با من چک نمی کند لذت می برم و البته او از زمان با هم بودنمان هم کم نمی کند.
3- دخترهایی که ثابت می کنند که چقدر همسرشان برایشان مهم است
بسیار خب، اما بین وابسته نبودن و کناره گیری خط و مرزی وجود دارد. مردها با زنهایی که مرتبا به آنها نشان می دهند که در کنار آنها هستند سازگاری دارند.
مردها زندگی را میدان جنگ می بینند و آنها کسی را می خواهند که همیشه درکنارشان باشد. البته این به این معنی نیست که زنها برای شوهرانشان مادری کنند یا در تمام جزئیات زندگی از آنها حمایت کنند. بلکه بیشتر باید به او ثابت کنید که در کنارش هستید و با او همکاری می کنید.
برای مثال وقتی از احساس خوبش یا از استعدادهایش در انجام دادن پروژه های کاریش می گوید با او رفتار خوبی داشته باشید. این کار شما کوچک است اما به او قوت قلب می دهد و به او می فهماند که همسرش درکنارش است و با او همکاری می کند.
حمید 28 ساله می گوید: زمانی که ما زندگی مان را شروع کردیم، نامزدم مشغول به کاری شد که سفرهای زیادی باید می رفت. اما با این وجود او از هتل یا در طول مسیر با من تماس می گرفت و از حال و روز من باخبر می شد. او حتی قبل از اینکه سفر رود یخچال را پر از غذا می کرد. نگرانی او برای من به استحکام رابطه مان کمک می کرد.
علی 30 ساله می گوید: بارها برای من پیش آمده که با خانواده همسرم بحث داشته باشم اما همسرم از همان ابتدا بسیار محترمانه از من دفاع می کرد و این حمیات او بود که مرا مشتاق زندگی همیشگی در کنار او می کرد. البته او عاشق پدر و مادرش بود و برای عقاید آنها احترام قائل بود. اما او به خانواده اش نشان می داد که حامی و پشتیبان من است. این بهترین چیز برای یک مرد است.
4- خانمهایی که تلاش می کنند همسرشان بهترین باشد
مردها دوست ندارند که همسرشان مانند سرباز و فرمانده باشند و مدام از همسرشان دستور بشنوند. مثل کمک به رسیدن به اهدافشان به صورت مستقیم و حتی به اجبار.
مردها دوست دارند در هر تلاشی که می کنند پیروز شوند و خانم ها هم به آنها اجازه دهند و از اعتراض به آنها دوری کنند. یک مرد خانمی که او را در کارها و اهدافش تشویق می کند تا به علایقش برسد و بهترین باشد، تحسین می کند. این به معنی کمک کردن و همکاری با همسرانتان است.
رامین 29 ساله می گوید: قبل از اینکه من با همسرم نامزد کنم، او به من گفت که خیلی خودت را مشغول کارهایت کرده ای و به من توجه زیادی نداری. من ابتدا ناراحت شدم اما وقتی دقت کردم متوجه شدم که حق با اوست و بیشتر به خاطر خودم گفته است. هیچ دختری را به صداقت او ندیده ام.
احسان 31 ساله می گوید: من سالها بود که با پدرم صحبت نمی کردم. وقتی این موضوع را با نامزدم مطرح کردم او از سر همدردی سری تکان داد و مرا مجبور کرد که با پدرم تماس بگیرم زیرا می دانست که در آخر از این کارم پشیمان می شوم. او با مخالفت های من کنار آمد. همان کاری که بیشتر خانم ها خود را درگیر آن نمی کنند.

غریقی در طوفان تنها مانده است...

غریقی در طوفان تنها مانده است،


آخرین فریادهای خسته اش را،


که تو را می خواند... بشنو ...


بشتاب،


او را دریاب...



                                                                                                                                                        دکتر آرام

ای کاش آب بودم

ای کاش آب بودم، و تا انتهای این روزمرگی زلال میماندم
قطره‌ای از جویباری جدا گشته از چشمهٔ کوهستانی بودم.
به تخیل دریا و ،به تصور وسعت ،جاری به دریا شدم.
به وسعت دریا رسیدم اما دیگر زلال چشمه نیستم.
افسوس که هرگز از دریا به جویبار بازگشتی نیست


روی شیشه ی بخار گرفته چی مینویسی؟

سلام
دوباره پاییز شد و فصل شیشه های بخار گرفته...

فرض کن جلوی یک شیشه ایستادی
شیشه بخار گرفته
روی شیشه چی مینویسی؟

جالب و خواندنی از باورهای عامیانه مردم!

اگر کســــی بدن و چهارستون فقراتش در اثر کار زیاد خسته و کوفته شده و از کار بیفتد، فردی ترازویی را برداشته سراغ فرد خسته و مریض می‌آید و مریض به او روکرده و می‌گوید...

1- اگر هنگام انجام کاری عطسه بیاید با گفتن اینکه خدا مصلحت ندانسته از انجام کار پرهیز میکنند و از نیمه راه رفته بر می‌گردند. اگر عطسه دو بار بیاید، حمـل برشتــاب می‌کنند و بر سرعت انجـــام کـار می‌‌افزایند.

2- خارش کـف پا را حمل بر در پیش بودن سفــر و خاریدن کف دست را به رسیدن مـال و منال تعبیر می‌کنند.

3- اگر هنگام درآوردن کفش از پا، یک لنگه آن به روی لنگه دیگر افتد و یا اگر بدون مناسبت و بدون مقدمه ای نام کسی بر زبان جاری شود می گویند:" دارند در جایی غیبت ترا می‌کنند".

4- چنانچه در هنگام صرف چای، استکانها ـ معمولاً سه الی چهارـ پشت سر هم قرار بگیرند و یا یک عدد تفاله بزرگ و دراز داخل چای بصورت عمودی قرار بگیرد می‌گویند حتماً در ساعاتی دیگر مهمان خواهند داشت.

5- اگر گوش کسی بخارد و فردی از آن خانواده در مسافرت باشد می گویند مثل اینکه میخواهد برگردد.

6- از گرفتن ناخن در روز شنبه و موقع شب خودداری می‌کنند چرا که اعتقاد دارند این کار عمر را کوتاه می‌کند.

7- هر گاه کودکی دندان شیری‌اش می‌افتد دندان شیری بچه را به طرف کلاغ در پشت بام می‌اندازند و به کودک یاد میدهند که جملات زیر را تکرارکند:« قارقا منه دیش گتیر، جیبونده یمیش گتیر»

8- اگر بچه ای بترسد و یا مریض و بیمار شود پیراهن وی را در برابر چشمانش می‌‌سوزانند تا ترس و مرض از وی دور شود.

9- معمولاً بچه و نوزاد را روی طاقچه قرار نمی‌دهند و اعتقاد دارند این کار خوش یمن نیست.

10- اگر فردی بترسد 41 تکه پنبه را درون ظرفی گذاشته و در آستانه در روی دلش بوسیله فرد غریبه‌ای آتش می‌زنند و یا به اندازه قد فرد پنبه را طول داده و باز آتش می‌زنند تا این پنبه در روی دلش تمام شود و خاکستر حاصل از سوختن پنبه را به بند پاهایش می‌مالند تا ترسش بریزد.

11- برای اینکه بدانند یک نفر از چه چیزی ترسیده مقداری نمک را موقع خواب زیر بالش و متکای فرد قرار داده ـ روز چهارشنبه گذاشته و روز شنبه بر می‌دارند ـ و پس از سه روز در روز شنبه نمک را با آب ترکیب و سپس جوشانده آن را در زیر ناودان قبله بالای سر فرد روی یک سینی فلزی می ریزند و تصویر چیزی که فرد ترسیده روی سینی شکل می‌بندد.

12- پس از پایان دادوستد، اگر وزنه ای روی ترازوی صاحب مغازه جا مانده باشد زود بر می‌دارند چرا که معتقدند تا زمانی که وزنه روی کفه ترازو باشد مشتری دیگری وارد مغازه نمی‌شود.

13- مردم ابتدای هر سال را با گرفتن سفته از این و آن شروع می‌کنند چرا که معتقدند گرفتن سفته از فردی که دستان پرخیر و برکتی دارد خیر و برکت را تا پایان سال به یاری خدا قرین ایشان می‌سازد.

14- مردم معتقدند اگر کسی دستهای خود را آنقدر باز کند که بتواند با دو دست چهارچوبه دروازه درب اتاق را بگیرد از آن خانه مرده بیرون می‌آید و عده‌ای هم معتقدند که برکت از آن خانه رخت بر می‌بندد و برای خنثی کردن این اثر چند بار با دست ها کف می‌زنند.

15- اگر مردم حادثه ناگوار و خارق العاده‌ای را مشاهده کنند و یا بشنوند ، لالـه گوششان را می‌کشند ومی‌گویند:"الله گورستمسین"و بدین ترتیب بلا را از خود دور می‌کنند.

16- در روزهای چهارشنبه از رفتن به حمام و نیز از مسافرت کردن امتناع می‌کنند زیرا معتقدند در این روز اجنه‌ها به حمام می‌روند و سفر در این روز، بدون بلا و بی دردسر نیست.

17- مردم جویدن آدامس و نگاه کردن به آینه را در شب نکوهش کرده و خوش یمن نمی‌دانند.

18- زنــان پیر معتقدند که بهتـر است هیچ وقت رنگ حنای آنها از بین نرود و مدام به حنا بستن به دست ها اهمیت می‌دهند چرا که هنگام مرگ تمام اعمال نیک آنها باطل شده و در روز قیامت به صورت سگی ظاهر خواهند شد.

19- مردم روزهای دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه و جمعه را ساعات خوش یمن می‌دانند و مراسم جشن و عروسی و عقد خود را در این روزها برگزار می‌کنند.

20- معمولاً پشت سر مسافران با یک کاسه آب می‌پاشند تا ضمن انجام سفر خوب و خوش به سلامت برگردند.

چه کسی در دنیا کامپیوتر بیشتری می فروشد؟


آمار جدید فروش کامپیوتر و لپ تاپ نشان می دهد که شرکت HP هنوز بزرگترین فروشنده کامپیوتر در جهان محسوب می شود. و بیش از ۱۸ درصد فروش ‪کامپیوتر‬ دنیا را به خود اختصاص داده است. اما تغییر مهم برگشتن شرکت دل به مکان قبلی اش یعنی رتبه دوم است. ‏ 
‏ 
شرکت دل در رقابت با ایسر طی نه ماه گذشته از نظر فروش عقب افتاده بود و به رتبه سوم جهان تنزل پیدا کرده بود. حالا آمار جدید نشان می دهد که اوضاع برای ایسر خوب پیش نرفته و دل توانسته جای قبلی اش را بگیرد. هر چند اگر امار را نگاه کنید متوجه می شوید که فروش این دو بسیار به هم نزدیک است. ‏ 
‏ 
در واقع ایسر و دل هر دو با کاهش فروش کامپیوتر مواجه بوده اند. شرکت ایسر در مقایسه با همین دوره در سال گذشته ۶.۲ درصد کاهش فروش داشته و شرکت دل هم با ۱.۲ درصد سقوط مواجه بوده است. اما چون ایسر کاهش بیشتری داشته در این جدول رتبه دل بالاتر رفته است. رتبه های بعدی جدول متعلق به لنوو و توشیبا است. که به ترتیب ۱۰ و ۵ درصد فروش را در اختیار دارند. ‏ 
‏ 
به یاد دارید حدود دو سال قبل ‏ فروش لپ تاپ ها از کامپیوترهای رومیزی پیشی گرفت؟ ‏ حالا باید ببینیم کی فروش تبلت ها از لپ تاپ ها جلو میزند. به نظر شما چقدر تا این زمان فاصله داریم؟ و آیا اصلا چنین چیزی رخ میدهد؟ ‏

جعبه کفش ! ...داستان


زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.

آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.
در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند
مگر یک چیز : یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد

در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.
در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد
پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید.
پس از او خواست تا در جعبه را باز کند.
وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.
پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم.

پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود، فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟ پس اینها ازکجا آمده؟
در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام.